loading...
آسان مطلب بزرگترین سایت دانلود و تحقیق
سخن مدیر

با سلام

  از این پس ما را با این آدرس ببینید 

www.asanmatlab.orq.ir


دانلود فیلتر شکن برای اعضا کلیک کنید

آخرین ارسال های انجمن
کمیل نهتانی بازدید : 520 شنبه 14 دی 1392 نظرات (0)

             انوشیروان دادگر یا همان خسرو انوشیروان (پسر قباد) از دودمان ساسانیان و یکی از بزرگ‌ترین پادشاهان ایران بود که به دادگری پرآوازه شده‌است. مادر وی دختری دهقان بود كه قباد در نیشاپور او را به زنی گرفت. انوشیروان عادت و آیین و شمایل نیکو داشت به همین جهت به او لقب دادگر یا عادل دادند. عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با سلطنت خسرو انوشیروان آغاز می‌شود. ایران در زمان انوشیروان چنان عظمتی یافت که حتی از عهد شاهپوران بزرگ نیز درگذشت و توسعهٔ ادبیات و تربیت معنوی این عهد را کیفیت مخصوص بخشید. همچنین كتاب كليله و دمنه نخستين بار در زمان اين پادشاه به ايران آورده و ترجمه شد. او در برابر زیاده‌خواهی‌های رومی‌ها ایستاد، حبشی‌ها را از یمن بیرون کرد، به یورش‌های هفتالیان به خاک ایران پایان داد، دانشگاه گندی‌شاپور را به کوشش وزیر خردمندش، بزرگمهر، رونق داد و سازمان اداری، مالی و ارتش پارس را بهبود بخشید. در نزدیک ۵۰ سال فرمان‌روایی انوشیروان(۵۷۹-۵۳۱ میلادی)، سرزمین ایران از سند تا دریای سرخ گسترش یافت.

جالب تر از همه اینكه در كتاب معروف اسلامی بحار الانوار جلد 15 صفحه 250 و كتاب مناقب جلد 1صفحه 172 حدیثی از پیامبر اسلام نقل شده که فرمود:«ولدت فى زمن الملک العادل ‏انوشیروان‏»در زمان پادشاه دادگر یعنى انوشیروان متولدشدم. طبق این حدیث، پیامبر اسلام انوشیروان ساسانى رابه عدالت‏ستوده،و دادگر و عادل بودن او را گواهى داده است.

ظهور انوشیروان دادگر مطلع درخشانترین دورهٔ عهد ساسانی است. در روایات شرقی نمونهٔ دادگستری و جوانمردی و رحمت است و مؤلفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف او برای حفظ عدالت نقل کرده‌اند:

            در کتاب مروج الذهب از مسعودی اینگونه آمده است : انوشیروان روزی سفرا و وزیران كشورهای منطقه را به حضور پذیرفت و آنان را دعوت رسمی نمود تا از طاقِ کسری (ایوانِ مداین) باشكوه ترین ابنیه آن روزگار دیدن كنند . که همگان از این ابنیه باشکوه تاریخ شگفت زده شدند . یكی از آنان فرستاده قیصر روم بود كه مشغول تماشای این كاخ بود كه ناگهان به نزد شاهنشاه ایران رفت و چنین گفت: من از این معماری باشكوه شگفت زده شده ام ولی فقط مشكلی در میدان اصلی كاخ می بینم كه این یك نقص اساسی به حساب می آید چرا آنرا برطرف نکردید ؟ شاه لبخندی زد و چنین گفت : در آن مكان خانه پیر زنی بود كه حاضر به فروش خانه خود به دولت نشد و چون نخواسیم كه به پیرزن ستم روا داریم آن خانه را به همان حال رها كردیم .فرستاده قیصر روم اینگونه پاسخ داد : همانا كه این نقص بهتر از هزاران كمال است .

             گویند که انوشیروان برای دفاع در برابر رومیان نیاز به پول پیدا کرد تا خرج سپاهیان کند اما حسابداران دریافتند که خزانه سی صد هزار درهم کم دارد. انوشیروان دستور داد تا نمایندگانی به مازندران اعزام شوند تا کمبود هزینه­ جنگ را فراهم کنند. اما به پیشنهاد وزیر دانشمند او « بزرگمهر »، تصمیم گرفتند که این پول را از توانگران وام بگیرند و هرگاه پول از مازندران رسید طلب توانگران پس داده شود. با قبول این پیشنهاد فرستاده­ای به شهر روانه کردند تا از مردم برای شاه وام بگیرد. از ثروتمندان شهر کفشگری بود که وقتی میزان وام را دانست همه پول خود را تحویل فرستاده داد و آن گاه گفت : کودکی دارم که هوش و خرد دارد خواهم که شاه دستور دهد تا او را به فرهنگیان بسپارم تا او را به دبیری بگمارند. انوشیروان هنگامی که از ترفند کفشگر با خبر شد از آن جا که با هر گونه تبعیض و ناعدالتی شدیداً مخالف بود فرمان داد تا سیم و زر آن مرد کفشگر را به او باز پس دادند. انوشیروان هیچ گاه با آموزش و ارتقاء سطح دانش فرزند آن کفشگر مخالف نبود؛ او چون همیشه در پی مبارزه با رشوه­خواری و بی نظمی برآمد و دور از عدل و انصاف می­دانست که فرزند کفشگر تنها به خاطر ثروت پدرش جدا از فرزندان سایر کفشگران و پیشه وران و بدون طی مراحل لازم به سمت دبیری نائل شود.

او برای نظم و انضباط در ارتش و سازماندهی آن اهمیت زیادی قائل بود و برای انجام این امر از هیچ کاری فروگذار نبود. فردوسی روایت می­کند که انوشیروان سازماندهی سپاهیان را به موبدی هوشیار و روشن اندیش به نام « بابک » سپرد. بابک نزدیک کاخ شاه میدانی فراخ و هموار برای ساماندهی سپاهیان و رده بندی آن ها آماده کرد و از همه سپاهیان خواست تا با اسب و سلاح  تمام به میدان گرد آیند. بابک سه روز متوالی این دستور را صادر کرد ولی هر بار روی به سپاهیان نمود و گفت : «امروز بروید و فردا دگر بار بیایید چون امروز یکی از بزرگان سپاه بی خبر مانده است و نیامده است». چون فرمان بابک به گوش انوشیروان رسید ، خندید و بی درنگ کلاهخود بر سر نهاد ،زره بر تن کرد ، گرز گاو روی به دست گرفت ، تیر خدنگ بر کمر زد ، کمان به بازو و کمند به زین افکند ، کمر زرین بر میان بست و بر اسب نشست و به جمع سپاهیان رفت. بابک چون شاه را آن چنان آراسته و آماده دید هر یک از مردان سپاهی را هزار درهم و هر کدام از سران سپاه را دو هزار درهم و انوشیروان را یک درهم بیش از آنان پاداش داد. آن گاه انوشیروان به بابک فرمود : ای هوشیار مرد، هرگز از راستی روی بر متاب. از این کار که کردی به چشم من ارجمندتر گشتی و مهر و دلبستگی من به تو فزون­تر شد. 

اصلاحات اقتصادی و مالی انوشیروان  : زیاده نیست اگر بگوییم انوشیروان ،یکی از بنیان گذاران نظام نوین مالیاتی در ایران و جهان است . او پس از رسیدن به پادشاهی دست به اصلاح امور مالی و مالیاتی کشور زد و به افراد درست کار و خیرخواهی که خود گزیده  بود فرمان داد که همه زمین های کشاورزی را به دقت مساحی و ممیزی نمایند و توزیع مالیات اراضی بر آن اساس قرار گرفت. صاحب کتاب « تاریخ قم » راجع به جزیه یا مالیات سرانه در زمان انوشیروان می­نویسد :       « انوشیروان افرادی را که به هر علت توانایی پرداخت مالیات نداشتند از پرداخت آن معاف کرد. از جمله : 1 ـ اهل بیوتات 2ـ زنان 3 ـاهل کتاب و علم از دانشجویان و حفاظ و غیرآن  4 ـ جمعی که برای خدمتکاری نزد دیگران باشند  5 ـ افراد بالای پنجاه سال و زیر بیست سال  6 ـ بینوایان و مستمندان  7 ـ بیماران و ناتوانان و مانند آن. » 

توسعه کشاورزی در زمان انوشیروان : در دوران انوشیروان توسعه کشاورزی به شیوه علمی مورد توجه قرار گرفت. برای این منظور در شهرک علمی و تحقیقاتی گندی شاپور و شهرهای شوش و شوشتر دوره هایی برای آموزش کشاورزان بر پا شد و کشاورزان آموزش دیده به کشت محصولات گوناگون از جمله نیشکر ، خرما ، گندم ، جو ، گیاهان دارویی  و پرورش کرم ابریشم پرداختند. 

در اواخر دوران انوشیروان ، کتابی به نام « ورزنامه » در برگیرنده شیوه های نوین کشاورزی نوشته شد و انتشار و آموزش آن موجب پیشرفت و توسعه کشاورزی و فزونی فراورده های کشاورزی تا 10 برابر پیش از آن شد.همچنین برای نخستین بار به فرمان انوشیروان متناسب با مالیات پرداختی از سوی کشاورزان ، بیمه کشاورزی برای حمایت از آنان وضع شد . او دستور داد که اگر خسارتی بر گندم و باغ اشخاص وارد آید آن ها را از پرداخت مالیات معاف نمایند. از سوی دیگر فرمان داد که اگر آفات گیاهی مثل ملخ، کشتزاری را تباه کرد یا بر اثر خشکسالی به کشتگری زیان رسید، نه تنها او از پرداخت مالیات معاف است بلکه دولت بذر  و ابزار کشاورزی و چهارپا برای شخم زدن در اختیار او قرار دهد.

اصلاح امور نظامی و انوشیروان : در زمان انوشیروان ، کشور از نظر نظامی به چهار بخش برابر با چهار جهت اصلی تقسیم شد و هر قسمتی را « کوست » ­نامیدند :  

1 ـ کوست خورآسان ( خراسان ) : در مشرق ، شامل خراسان امروزی و خوارزم و سغد (فرا رود ) و گرگان ( استرآباد ) و هرات ( افغانستان ) و مانند این ها.

2 ـ کوست خوربران (خاوران) : در مغرب، شامل سورستان (عراق) و کرمانشاهان و همدان و مانند اینها تا مرزهای روم.

3 ـ کوست باختر : در شمال ، شامل آذرآبادگان و ارمنستان و گرجستان و اران و کوهستان قفقاز و دربند و ری و دماوند و گیلان و تپورستان ( تبرستان ) و دیلمان  و تالشان.

4 ـ کوست نیمروز : در جنوب ، شامل خوزستان و پارس و کرمان و سند و سیستان و یمن و مانند این ها.

سیاست خارجی انوشیروان : در آغاز پادشاهی ، انوشیروان بر آن شد تا با دولت روم شرقی از در دوستی وارد شود و امپراتور روم « ژوستینین » نیز چون در نظر داشت در اروپا دست به لشکرکشی بزند پیشنهاد صلح را پذیرفت. پس از سازش دو دولت ، ژوستینین موفق به فتوحات بسیاری در نواحی اطراف دریای مدیترانه گردید و در این زمان انوشیروان به اصلاح امور داخلی کشور مشغول بود. سرانجام اساس صلح پایدار نماند و در پی اختلاف دولت حیره ( دولت عربی در مرزهای ایران تابع دولت ساسانی ) با دولت غَسّان ( دولت عربی در شام تابع دولت روم ) بین ایران و روم جنگ آغاز شد. انوشیروان با سپاهی بزرگ به شام حرکت کرد و به فتح آن سرزمین نایل آمد و در پی این پیروزی در چندین جنگ دیگر با رومیان دولت ایران به پیروزی های بزرگی دست یافت.

چنان که گفتیم یکی از ویژگی های درخشان انوشیروان ، دانش دوستی و دانش پروری او بود. از این روی در دوران شاهنشاهی او ترقی چشمگیری در علوم مختلف پدیدار شد و گندی شاپور در آن دوران از شکوه و عظمت خاصی برخوردار شد.

گندی شاپور در شمال غربی خوزستان ، بین شوشتر و  شوش در محل دهکده­ شاه آباد کنونی واقع بود و در حال حاضر اثری از آن باقی نیست. بنیانگذار این شهر شاپور یکم بود. گندی شاپور از ابتدا مرکزیت علمی داشت و به عنوان یک شهرک علمی و دینی و از مهم ترین کانون های گردهمایی دانشمندان زرتشتی و عیسوی و یهودی و جایگاه آموزش پزشکی یونانی و آمیزش آن با پزشکی ایرانی و هندی بود.

درخشان ترین دوران دانشگاه گندی شاپور در دوران پادشاهی انوشیروان بود. او برای پیشرفت این دانشگاه و بیمارستان آن کوشش های زیادی نمود و رشد واقعی دانشکده پزشکی این دانشگاه در زمان او روی داد و آوازه­ای جهانی یافت. چنان که « قفطی » در کتاب « تاریخ الحکماء » ذکر می­کند از تداوم  آموزش و پژوهش در گندی شاپور دانش پزشکی به بالندگی رسید و در سال بیستم پادشاهی انوشیروان به فرمان او پزشکان در گندی شاپور گرد آمدند و جلسات گفتگو و تبادل نظر پزشکی برپا ساختند و میان ایشان مناظراتی انجام شد که ظاهراً به صورت مکتوب درآمده بود که قفطی از آن ها یاد می­کند ، به عبارت دیگر  « نخستین کنگره­ بزرگ پزشکی جهان » به فرمان انوشیروان در گندی شاپور برپا شد. سرانجام شهرک دانشگاهی گندی شاپور در سال ( 17 هـ ق ) به تصرف اعراب مسلمان درآمد.

« بلاذری » در « فتوح البلدان » در این مورد نقل می­کند که در سال 20 هجری سپاهیان تازی به فرماندهی سردار بی دانش عرب « نعمان ابن مقرن » کتابخانه گندی شاپور را با 400 هزار جلد کتاب بی مانند نابود کردند و نیز کتابخانه تیسفون ویران شد و به دستور « عمر بن خطاب »  و به وسیله  « سعد بن وقاص » آن چه در کتابخانه تیسفون بود به آب ریخته شد. 

گندی شاپور تا دو قرن پس از آن تاریخ فعالیت داشت ولی دیگر آن دانشگاه مورد توجه نبود و استادان برتر آن به بغداد رفتند و دانشگاه بغداد را رونق دادند.

انوشیروان نه تنها از گسترش بی دینی و رواج اندیشه­های باطل و کجروی های دینی جلوگیری نمود ، بلکه در سایه پایبندی به آیین زرتشتی ، الگوی اخلاقی خوبی برای دیگران بود و از هر فرصتی برای آموزش راستی و درستی به زیردستان سود می جست. درباره این رفتار انوشیروان ، سعدی در گلستان آورده است : « آورده­اند که انوشیروان عادل را در شکارگاهی صیدی کباب کردند و نمک نبود، غلامی به روستا رفت تا نمک آورد. انوشیروان گفت : نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند : این قدر چه خلل زاید. گفت : بنیاد ظلم در هان اول اندکی بوده است هر که آمد در جهان بر او مزیدی کرد تا بدین غایت رسیده است.

گويند روزي انوشيروان عادل برنشسته بود و با خاصگيان به شكار مي‌رفت. بركنار ديهي گذر كرد؛ پيري را ديد نود ساله كه جوز(گردو) در زمين مي‌نشاند، نوشيروان را عجب آمد، زيرا بيست ساله جوزِ كشته، بر مي‌دهد. گفت: «اي پير، جوز مي‌كاري» گفت: «آري» گفت: «چندان بخواهي زيست كه برش بخوري؟» پيرگفت: «كشتند و خورديم و كاريم و خورند». نوشيروان را خوش آمد. گفت: «زه». در همان وقت خزانه‌دار را گفت تا هزار درم به پير داد. پيرگفت: «اي خداوند، هيچ‌كس زودتر از بنده بر اين جوز نخورد» گفت: «چگونه؟» پيرگفت: اگر من جوز نكشتمي و خدايگان اينجا گذر نكردي، و آن‌چه به بنده رسيد نرسيدي ، و بنده آن جواب ندادي، من اين هزار درم از كجا يافتمي؟ نوشيروان گفت: « زهازه » خزانه‌دار در وقت هزار درم ديگر بدو داد، بهر آن كه دوباره « زه » بر زبان نوشيروان برفت.

عطار می­فرماید :

چنین گفتست نوشروان عادل: 

                                             که گر میری به تیغ تیز قاتل

تو را بهتر بود آن زخم شمشیر

                                            که از نام فرومایه شوی سیر

همچنین سعدی روایت می­کند :« .... کسی مژده آورد پیش انوشیروان عادل ؛ گفت : شنیدم که فلان دشمنِ تو را خدایِ عزّ و جلّ برداشت. انوشیروان پاسخ داد : هیچ شنیدی که مرا بگذشت.

اگر بمُرد عدو جـای شادمانـی نیست

                                                     که زندگانی ما نیز جاودانی نیست... »

انوشیروان ، شش پسر داشت که همگی از هوشمندی و شایستگی لازم برخودار بودند. چون عُمر او به هفتاد و چهار رسید ، پس از رایزنی با موبدان و بزرگان، « هرمز » پسر بزرگش را به جانشینی خود برگزید و  اندرزش داد :

بدان ای پسر کاین جهان بی وفاست

                                                    پر از رنــج و تیمــار و درد و بلاست

گــر ایمــن کنی مردمــان را به داد

                                                   خود ایمــن بخسبـی و از داد شــاد

به پــاداش نیــکی بیــابی بهشــت

                                                   بزرگ آنـکه او  تخــم نیــکی بکشت

به نیکــی گــرای و به نیـکی بکوش

                                                   به هر نیــک  و  بــد پند دانــا نیوش

خردمنــد را شــاد و نــزدیــک دار

                                                  جهــان بر  بـــد اندیش  تــاریک دار

ز نـیـــکی فـرومــایــــه را دور دار

                                                  به بیــــدادگر مـــرد ،  مگــذار کــار

مبـــادت فـــراموش گفتـــار مــن

                                                  اگـــر دور مـــانـی ز دیـــدار مــن

انوشیروان یک سال پس از آن که پادشاهی را به هرمز سپرد در گذشت و بدین ترتیب سرزمین اهورایی ایران یکی از برترین ابر مردان خود را از دست داد.

آن خسروان که نام نکو کسب کرده­اند

                                                        رفتند و یـادگار از ایشان جز آن نماند

نوشیـروان اگر چه فراوانش گنـج بود

                                                       جز نــام نیـک از پس نوشیروان نماند

( لباب الالباب عوفی )

« سایکس » در کتاب تاریخ ایران درباره­ انوشیروان می­نویسد :« ... از فعالیت او هویداست که آمیخته با قدرت و عدالت بود و این دو در مشرق زمین مطلوب و پسندیده است.... »

دوستان عزیزم، آنقدر حكایات پندآموز از این مرد بزرگ دیدم كه شگفت زده شدم و تنها به گوشه ای از ویژگیهایش پرداختم. جایگاه این پادشاه عادل در روشنی بی پایان باد... !

برگرفته از:

كتاب ایران در زمان ساسانیان-کریستنسن. ترجمه یاسمی / كتاب جوامع الحكایت- ‌محمد عوفی

كتاب فرهنگ زبان پهلوی-مکنزی،دیوید نیل. ترجمهٔ مهشید میرفخرایی /  کتاب تاریخ الحکماء- قفطی

كتاب سياست نامه- خواجه نظام الملك / کتاب مروج الذهب - علی مسعودی

کتاب فتوح البلدان- بلاذری / کتاب تاریخ ایران- سایکس / کتاب گلستان- سعدی

 

کتاب لباب الالباب- عوفی / کتاب تاریخ قم- حسن قمی 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا شما از مطالب سایت ما راضی هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 430
  • کل نظرات : 81
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1724
  • آی پی امروز : 58
  • آی پی دیروز : 65
  • بازدید امروز : 137
  • باردید دیروز : 273
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 1,298
  • بازدید ماه : 3,740
  • بازدید سال : 32,363
  • بازدید کلی : 368,844
  • تبلیغات دوستان